راه

    سفر و راه همگان

    راه

    این جهان محل گذر است و سرشار از درس عبرت. از آن بابت، از زوار این دنیا باشید. و به هشدار از پیش روندگان این راه گوش بسپارید. (عیسی مسیح)

    برای درک این راه و مسیر، نخست باید بدانیم از کجا آمده ایم و به کجا می رویم. مستقیم ترین راه در حقیقت روشن ترین راه است، با کمترین میزان خطر. پاسخ این مساله در قرآن آمده است:

     “گفتند: ما از آنِ خدا هستیم و به او باز می گردیم.” (سوره بقره، آیه 156)

    این همان سفر است، سفر زندگانی. این همان گذشته، حال و آینده ما است.

    گذشته
    گذشته برای ما چه معنایی دارد؟ تاریخچه گذشته ما را خداوند با خلق اولین انسان، آدم که نیای ما است، ساخته است. خداوندِ قادر پس از خلق آدم به تمام فرشتگان و اجنه فرمان داد تا در مقابل آدم تعظیم کنند. ابلیس، که یکی از اجنه مطیع بود – و فرشته نبود – از تعظیم در مقابل آدم سر باز زد. به همین علت ابلیس از محضر خداوند طرد شد. پس از آن ابلیس به شیطان تبدیل شد و شیطان به طور تحت الفظی یعنی “طرد و تبعید شده”. از این رو شیطان از همان روز ابتدا تبدیل به دشمن آدم شد. شیطان در باغ بهشتی محل سکونت آدم و همسرش حوا انسان را به نافرمانی وسوسه کرد. و این نافرمانی اولین گناه انسان بود. سپس آدم از بهشت به زمین تبعید شد و از رحمت خداوند محروم گشت. این درس عبرتی برای همه انسانیت شد. این داستانِ گذشته ی ما است.

    زمان حال
    درست از زمان سقوط آدم از بهشت به زمین، شیطان به طور دائم سعی در گمراه کردن انسان داشته است. این داستان، داستانِ حال حاضر ما است.

    آینده
    آینده چیست؟ آینده یعنی اینکه همه ما سر انجام داوری خواهیم شد. یک روز داوری و حسابرسی برای همگان وجود خواهد داشت، و هیچ انسانی از آن روز گریزی ندارد. از نخستین انسان یعنی آدم، که درود خداوند بر او باد، تا آخرین انسان روی زمین، همه در روز حسابرسی حاضر خواهند بود. و سپس همه آنها یا به بهشت باز میگردند و یا به جهنم فرستاده می شوند. این دو سرانجامِ متفاوت پس از روز قیامت و حسابرسی در انتظار انسان است.

    پس درسی که از این مساله می آموزیم این است که شیطان دائما در حالِ تلاش برای گمراه کردن انسان است تا مانع بازگشت او به بهشت گردد. راهِ راستِ بازگشت به بهشت کاملا مشخص است. راه درست در واقع پیروی کردن از رهنمون های خداوند و منحرف نشدن از این جاده ی مستقیم است.

    امروزه مردم می گویند: ” آه، قوانین مذهبی خیلی زیاد هستند، و بسیاری از آنها را نمی توان انجام داد. باید از خیلی چیزهای دیگر چشم پوشی کنیم.” اما دراصل، یک مساله بسیار ساده وجود دارد و آن نخستین فرمانِ خداوند به آدم است: گوش به فرمانِ خداوند باش و نه مطیعِ شیطان.

    در آیات دیگری از قرآن خداوند حتی آنرا ساده تر بیان می کند و اصل و ذات راه مستقیم را توضیح می دهد.

     “ای فرزندان آدم ، آیا با شما پیمان نبستم که شیطان را نپرستید زیرا دشمن آشکار شماست؟ و مرا بپرستید، که راه راست این است؟ ” (سوره یاسین، آیات 60 و 61)

    یکی از مزایای راه هایی که دیگران قبلا آنها را پیموده اند این است که چنین مسیرهایی قادر به نگاه داشتن انسان ها در محدوده هایی خاص هستند و مانع از انحراف و گمراهی آنان می گردند و آنها  را به سوی مقصد نهایی رهنمون می شوند. اَعمال ما  گام هایی هستند که در راه مستقیم بر می داریم.

    خداوند برای ما مشخص نموده است که کدام گام ها و کارها از واجبات هستند. این واجبات نفس ما را در جهان فانی برای زندگی ابدی آماده می سازند. این اعمال در زندگی روزانه ما را برای حرکت در مسیر درست و مستقیم تعلیم می دهند تا به مقصد نهایی در سفراین زندگانی برسیم.

    اعمال نیک بهترین توشه ما برای این سفر هستند. تعداد این کارهای نیک بی شمار هستند از جمله عبادت کردن، پرداخت صدقه و زکات، راستگویی، مهربانی و احترام گذاشتن به والدین، صبور بودن، دوری از روابط جنسی خارج از چهارچوب ازدواج، نیکی با همسایگان، خوش قولی و غیره. این اعمال در افرادی که هدایت شده اند و روح خدا شناس (متّقین) دارند مشاهده می گردد.

    “نیکی آن نیست که روی خود به جانب مشرق و مغرب کنید بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورد و مال خود را با آن که دوستش دارد به خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایان و در بند ماندگان ببخشد و نماز بگزارد و زکات بدهد و نیز کسانی هستند که  چون عهدی می بندند، بدان وفاداری می کنند و آنان که در بینوایی و بیماری و به هنگام جنگ صبر می کنند، اینان راستگویان و پرهیزکارانند.” (سوره بقره، آیه 177)

    این چیزی است که قرآن درباره رویداد های از پیش معین شده آورده است:

    و [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گِل خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، می آفرینم. پس چون او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، برای او سجده کنان بیفتید. پس همه فرشتگان بدون استثناء سجده کردند. مگر ابلیس که از اینکه با سجده کنان باشد، امتناع کرد.
    [خدا] گفت: ای ابلیس! تو را چه شده که با سجده کنان نیستی؟
    گفت: من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک و برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ آفریدی، سجده کنم.

    [خدا] گفت: از این [جایگاه والا که مقام مقربان است] بیرون رو که رانده شده ای، و بی تردید تا روز قیامت لعنت بر تو خواهد بود.
    گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزی که [همگان] برانگیخته می شوند، مهلت ده.
    [خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانی، تا روز [آن] وقت معین.
    گفت: پروردگارا! به سبب اینکه مرا گمراه نمودی، من هم یقیناً [همه کارهای زشت را] در زمین برای آنان می آرایم [تا ارتکاب زشتی ها برای آنان آسان شود] و مسلماً همه را گمراه می کنم.
    مگر [آن] بندگانت را که خالص شدگانِ [از هر نوع آلودگی ظاهری و باطنی] اند.
    خدا فرمود: این [پیراسته شدن از هر ناخالصی] راهی است مستقیم [که تحقّقش در وجود بندگان مخلصم] برعهده من [است.] قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطی نیست، مگر بر گمراهانی که از تو پیروی می کنند. (سوره الحجر، آیات 28 تا 42)